جدول جو
جدول جو

معنی دسکن سو - جستجوی لغت در جدول جو

دسکن سو
طحال گوسفند و گاو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درون سو
تصویر درون سو
سمت درونی چیزی، طرف درون چیزی یا جایی، جهت داخلی
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه. واقع در 33 هزار و پانصد گزی باختر قره آغاج و 3هزارگزی جنوب راه شوسۀ مراغه به میانه، با 410 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی است از دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد در 25هزارگزی باختر بجنورد و 7هزارگزی جنوب شوسۀ بجنوردبه مراوه تپه. کوهستانی و سردسیر است. 438 تن سکنۀ شیعۀ ترک و فارس زبان دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
کورمال، چراغ دستی، مشعل
فرهنگ گویش مازندرانی
کور مال، چراغ دستی
فرهنگ گویش مازندرانی